جای دور نروید، در برخی از شهرکهای اقماری دور و اطراف تهران، زیر گوش مسئولان پایتختنشین، کلاسهایی دایر است که خروجی اش چیزی نیست جز مشتی تُرَّهات و لاطائلات که به هدم دین و هتک اسلام می انجامد.

خدای پلاستیکی، تعریض آیت الله روحانی است به علمای خام اندیش وهابیت که پای توحیدشان لُکّه می زند. آنها به خدایی باور دارند که هر شب به آسمان دنیا نزول می کند و صبحگاهان، دوباره به پشت بام آسمان ها باز می گردد.[1]
ردّ این اندیشه را که میگیرید میرسید به پاره ای روایتهای سخیف و ساختگی در کتاب های اهل سنت که برای خدا جسم و جسمانیت قائل شده است. حکایت روایت های جعلی، نشتر زهرآلودی است که پهلوی فقه اهل تسنن را دریده است. اما در این سوی ماجرا، عالمان جهان تشیع و میراث داران فقه اهل بیت علیهم السلام را می بینید که به رغم همه دروغ پردازی های ابوهریره ها و افسانه سازی های عبدالله بن سباها، کشتی فقه شیعه را از دل امواج سهمگین تاریخی که به دست دشمنان دونِ دین ایجاد شده و می شود، عبور داده و به ساحل امن و سلامت رسانده اند.
شاید یکی از دلایلی که از نظر جغرافیایی، عرفان های بدلی و جریان های معنویتگرای نوپدید بیشتر از نواحی سنینشین ظهور می کنند همین است که در فقاهت برخی مفتیان اهل تسنن، رخنههایی هست که می شود بدان ها دست آویخت و مکتبسازی کرد.
متاسفانه در این سالیان اخیر جنبش های مدعی معنویت همچون عرفان حلقه، عرفان کیهانی و از این دست، از دل کلانشهرهای شیعهنشین نیز سربرآورده اند که در پوشش دینمداری و دستاویز قرار دادن کتاب خدا، سعی میکنند اندیشههای انحرافی خود را به خِرد خُرد اعضای فریبخوردهشان بخورانند. جای دور نروید، در هیمن شهرکهای اقماری دور و اطراف تهران، زیر گوش مسئولان پایتختنشین، کلاسهایی دایر است که خروجیاش، ترَّهات و لاطائلاتی است به نام عرفان، که تنها به هتک اسلام و هدم دین میانجامد.
ادامه مطلب